فرق الییر محبتی قالاندی گوزلریمین نوری منیم آنام دی دونیالار قدر سئویرم آنام اوچون اولورم دونیامسان دونیامسان دونیالار قدر سئویرم آنام اوچون اولورم دونیامسان دونیامسان قوجاغیندا محبت له بوی آتدیم شیرین یوخونان سنی هی اویاتدیم تانرینین عشقینده سنده یاراندین آق ساچینا باخیب آما اوتاندیم ♫♫♫ ♫♫♫ دونیالار قدر سئویرم آنام اوچون اولورم دونیامسان دونیامسان دونیالار قدر سئویرم آنام اوچون اولورم دونیامسان دونیامسان جوان لیغین منیم اوسته فدا دیر نینه سم ده بو
اشتراک گذاری در تلگرام
ای انسان، تا مطمئن نشدی، احساس نریز سیاه پوشیده بود، به جنگل آمد استوار بودم و تنومند! من را انتخاب کرد . دستی به تنهام کشید تبرش را در آورد و زد زد محکم و محکمتر . به خود میبالیدم، دیگر نمیخواستم درخت باشم، آیندهی خوبی در انتظارم بود! سوزش تبرهایش بیشتر میشد که ناگهان چشمش به درخت دیگری افتاد، او تنومندتر بود . مرا رها کرد با زخمهایم، او را برد . و من که نه دیگر درخت بودم، نه تختهسیاه مدرسهای، نه عصای پیر.مردی .
اشتراک گذاری در تلگرام
به دنبال هر سختی در زندگی بیشک روزهای آرامتری می آید. در سختیها خدا را میخوانیم ولی در آرامی . شکر به خاطر روزهای سختی که گذشت. همین که باعث شد، یادمان بیاید چه قدر ضعیفیم و نیازمندت . یادمان باشد خدایی که در آن روزها میخواندیم، اکنون نیز در حال نظارهی ما است
اشتراک گذاری در تلگرام
النم تو فکر کتابای رمان ر .اعتمادی هستم قبلن میخوندم اکثرشو خوندم گفتم برم دوباره سراغشون. واقعا کتاباش قشنگه. اخه نوسینده ای بوده که طبق واقعیتهای روز جامعه اون سالها مینوشته. الان که بریم بخونیم انگاری داره اون واقعیت در این روزگار اتفاق میفته. رماناش قشنگن. مثل روزهای سخت بارانی .دیروز من دیروز تو چهل درجه زیر شب. .جسور زیبا ولی شیطان. اتوبوس ابی. تویست داغم کن. چشمها .عالیجناب عشق.
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت